چرا پیامبر (ص) در خانه خود دفن شدند؟

چرا پیامبر (ص) در خانه خود دفن شدند؟


اصحاب پیامبر (ص) در تعیین محلی که پیامبر (ص) در آنجا دفن شود، اختلاف پیدا کردند، برخی گفتند باید حمل و در کنار قبر ابراهیم خلیل (ع) دفن شوند.


به گزارش باشگاه خبرنگاران، آن روزها زمزمه اسلام، آیین جدیدی که محمد(ص) در مکه آورده بود در شهر یثرب پیچیده بود و گروهی از دو قبیله بزرگ و مشهور اوس و خزرج این آیین را پذیرفته بودند و در 2 سال پی در پی پیمانی در مکه با محمد(ص) بسته بودند و در پیمان دوم او را به شهر خود دعوت کرده، وعده حمایت و پشتیبانی به او داده بودند.

اینک خبر می رسید که پیامبر اسلام (ص) که از طرف قریش در فشار بود، بنابر این دعوت، مکه را ترک گفته رهسپار یثرب شده است. یثرب حال و هوای دیگری داشت، چشم های مشتاق نومسلمانان و همه آنان که دورا دور شیفته سخنان و رفتار او شده بودند به راه مکه دوخته شده بود و در انتظار ورود او به این شهر روزشماری می کردند. این انتظار چندان طول نکشید که خبر رسید پیامبر اسلام به دهکده "قبا" در حومه یثرب - که محل سکونت چند قبیله بود - وارد شده است. رسول خدا (ص) پس از چند روز توقف در قبا همراه گروهی از بنی نجار (اقوام مادری عبدالمطلب) سوار ناقه ای شده روانه یثرب گردید.

هنگام ورود او به شهر، مردم با شور و علاقه فراوان از او استقبال کردند. سران و بزرگان قبائل، زمام ناقه پیامبر را می گرفتند و درخواست می کردند حضرت (ص) در محله آنها فرود آید. پیامبر می فرمود: راه شتر را باز کنید، او ماموریت دارد، او هر جا بخوابد، من همان جا فرود خواهم آمد (گویا رسول خدا با این تدبیر می خواست مثل داوری در باره نصب حجرالاسود، افتخار و شرف میزبانی او نصیب قبیله یا خاندان خاصی نشود و در آینده مشکلی ایجاد نشود) سرانجام شتر در محله بنی نجار در زمینی نزدیک خانه ابو ایوب انصاری (خالد بن زید خزرجی) بر زمین خوابید. در این هنگام که انبوه مردم در اطراف پیامبر (ص) گرد آمده هر کدام خواستار میزبانی حضرت (ص) بودند، ابو ایوب اثاث و لوازم سفر حضرت را به خانه اش برد و پیامبر (ص) به خانه او رفتند. بدین ترتیب افتخار میزبانی پیامبر نصیب ابوایوب گردید.

بنای مسجد

پیامبر اسلام(ص) پس از استقرار در یثرب لازم دیدند مسجدی ساخته شود تا مرکز آموزش و پرورش مسلمانان و جایگاه تجمع آنان هنگام نماز جمعه و جماعت باشد، از این جهت زمینی را که روز نخست شتر او در آنجا بر زمین خوابیده بود، و متعلق به دو یتیم بود از سرپرست آنان خریداری کرد و به کمک مسلمانان در آنجا مسجدی ساخت که مسجد النبی (ص) خوانده شد.

حجره مسکونی پیامبر (ص)

پس از تکمیل مسجد، در کنار آن (در سمت شرقی) 2 حجره جهت سکونت پیامبر (ص) و همسرانش ساخته شد: حجره ای برای سوده و حجره ای برای عایشه. پیامبر اسلام(ص) این 2 را پس از درگذشت حضرت خدیجه (س) تزویج کرده بودند. پس از آماده شدن حجره که بسیار ساده و محقر و با مصالح ابتدایی ساخته شده بود، حضرت (ص) از خانه ابوایوب به آنجا منتقل شد.
حجره پیامبر(ص) به دیوار شرقی مسجد متصل بود و دری از آن قسمت به مسجد باز می شد و از دیگری به بیرون راه داشت. پیامبر اسلام(ص) تا آخر عمر همچنان در آن حجره ها سکونت داشتند و سرانجام در حجره عایشه رحلت نمودند و (به تفصیلی که خواهیم نوشت) در همان جا به خاک سپرده شدند.

توسعه مسجد

در زمان خلافت ولیدبن عبدالملک که به دستور وی مسجد النبی (ص) توسعه یافت، عمر بن عبدالعزیز حاکم مدینه در توسعه مسجد، حجره های همسران پیامبر (ص) را خراب کرده جزء مسجد قرار داد. اما اطراف حجره عائشه را که قبر مطهر حضرت (ص) در آن قرار داشت با دیواری، از فضای عموم مسجد جدا کرد.

طی ادوار بعدی توسط برخی از خلفا و سلاطین، مسجد نبوی توسعه یافت که بیشترین توسعه در زمان ما، در دوران حکومت خاندان سعودی در عربستان صورت گرفته است. در موقعیت کنونی مسجد، قبر مطهر پیامبر (ص) (و نیز ابوبکر و عمر) و همچنین حجره حضرت فاطمه (س) که ضریح قدیمی و آهنی مشبک آن را احاطه کرده در داخل مسجد و در چند متری دیوار شرقی مسجد قرار دارد.

چرا پیامبر اسلام در خانه خود به خاک سپرده شد؟

اشاره کردیم که رسول خدا(ص) در خانه خویش به خاک سپرده شدند، اما اینکه علت و انگیزه انتخاب این محل چه بوده محور اصلی این مقاله است و لازم است در این باره توضیح دهیم.
وهابیان چون سفر برای زیارت قبور صالحان و نیز ساختن بقعه و بنا بر فراز آنها و دست مالیدن و تبرک به آنها را حرام می دانند، با استناد به حدیثی که از طریق عایشه از پیامبر اسلام(ص) نقل می کنند. علت دفن حضرت (ص) در خانه مسکونی شان را از دلایل این حکم می دانند و ادعا می کنند برای آنکه قبر پیامبر (ص) مسجد قرار نگیرد و در دسترس مردم نباشد، آن حضرت (ص) وصیت کرد که در حجره مسکونی اش دفن شود. حدیث یاد شده بدین صورت است: عن عائشة رضی الله عنها قالت: قال النبی(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه: لعن الله الیهود اتخذوا قبور انبیائهم مساجد. قالت عائشة: لو لا ذلک لابرز قبره، خشی ان یتخذ مسجدا عائشه می گوید: پیامبر اسلام(ص) در آن بیماری که به دنبال آن از دنیا رفت، فرمود: لعنت خدا بر یهود باد! قبور پیامبرانشان را مسجد قرار دادند. عائشه افزود: اگر این ملاحظه نبود، قبر پیامبر (ص) [توسط مسلمانان] آشکار می گردید، او ترسید قبرش را مسجد قرار دهند.

ابن تیمیه، بنیانگذار وهابیت در توضیح این حدیث می نویسد: چون پیامبر (ص)، کسانی را که قبور را مسجد قرار می دهند، لعن کردند و امت خود را از این کار برحذر داشت و نهی نمود، و از اینکه قبر او را عید قرار دهند نهی نمود، از این رو در اتاق خود دفن گردیدند تا کسی نتواند قبر او را مسجد یا عید قرار دهد ... بر خلاف دیگران که در بیابان دفن می شوند، پیامبر (ص) در خانه اش دفن گردید چون ترسید قبر او مسجد قرار گیرد. او در خانه اش به خاک سپرده شد تا قبر او را نه مسجد قرار دهند و نه عید و نه بت.

استناد ابن تیمیه به این حدیث و احادیث مشابه دیگر در زمینه نهی از مسجد قرار دادن قبرها - که از طریق اهل سنت نقل شده - مانند بسیاری دیگر از استدلال های او است که موضوع یا حکمی را مسلم می گیرد و موضوع ها و مسایل دیگر را بر آن استوار می سازد در حالی که از نظر مخالفان او، موضوع یا حکم نخست مورد قبول نیست تا مسائل متفرع بر آن نیز ثابت گردد. در اینجا اجمالا باید توجه داشت که مقصود از احادیث یاد شده، بت قرار دادن یا قبله قرار دادن قبور است زیرا یهود و نصاری چنین می کردند. اما حرمت ساختن مسجد بر فراز قبرها یا کنار آنها از احادیث استفاده نمی شود.

اما این ادعا که پیامبر اسلام(ص) برای آنکه قبرش مسجد و بت قرار نگیرد، در خانه شان دفن گردیدند، هیچ سند و مدرکی ندارد جز اظهار نگرانی عایشه در دنباله حدیث که ابن تیمیه نیز به آن استناد کرده است. یعنی جمله «لو لا ذلک لابزر قبره، خشی ان یتخذ مسجدا»: اگر این ملاحظه نبود قبر پیامبر (ص) آشکار می گردید، [پیامبر] ترسید که قبر او را مسجد قرار دهند.

این حدیث را مسلم در صحیح خود از طریق دیگر، از عایشه بدین صورت نقل کرده: قال رسول الله(ص) فی مرضه الذی لم یقم منه: لعن الله الیهود و النصاری التخذوا قبور انبیائهم مساجد، قالت فلو لا ذلک ابرز قبره غیر انه خشی ان یتخذ مسجدا. یادآوری می شود که در این حدیث کلمه «خشی » توسط شارح صحیح بخاری به صورت فعل ماضی معلوم (خشی) و توسط شارح صحیح مسلم به صورت مجهول (خشی) اعراب گذاری و ضبط شده است. چه «خشی » را معلوم بخوانیم و چه مجهول، در هر حال این سخن، استنباط و اظهار نظر عائشه است نه سخن پیامبر. بخاری این حدیث را در صحیح خود در کتاب «جنائز» نیز نقل کرده و در آخر آن سخن عائشه بدین صورت اضافه شده است: و لو لا ذلک لابرزوا قبره غیر انی اخشی ان یتخذ مسجدا.: «اگر این ملاحظه نبود قبر او را آشکار می کردند ولی من می ترسم آن را مسجد قرار دهند.» اگر مدرک و دلیل دفن پیامبر (ص) در اتاق مسکونی آن حضرت را این حدیث قرار دهیم موضوع هیچ ارتباطی با پیامبر نخواهد داشت زیرا این عائشه است که می گوید: می ترسم قبر پیامبر (ص) را مسجد قرار دهند، نه پیامبر (ص)!

از طرف دیگر اظهار نظر منقول از عائشه نه با احادیثی که از طریق شیعه رسیده سازگار است و نه با احادیثی که در کتب و سنن اهل سنت نقل شده است.

علت انتخاب محل دفن پیامبر اسلام(ص) از دیدگاه احادیث

ابن ماجه قضیه را چنن نقل می کند: مسلمانان در تعیین محل قبر پیامبر (ص) اختلاف نظر پیدا کردند: گروهی گفتند: در مسجدش دفن شود، گروهی گفتند: با اصحابش دفن شود. ابوبکر گفت: از پیامبر شنیدم می فرمود: "هر پیامبری، هر جا که از دنیا رفت، در همان جا دفن می شود" از این رو بستر پیامبر (ص) را که در آن درگذشته بود، بلند کردند و در محل آن قبر کندند و نیمه شب چهارشنبه به خاک سپردند. "مالک" روایت می کند که پیامبر اسلام(ص) روز دوشنبه از دنیا رفتند و روز سه شنبه به خاک سپرده شدند و مردم، بدون جماعت و تک تک بر جنازه او نماز خواندند [آنگاه] گروهی گفتند: نزد منبر دفن شود. دیگران گفتند: در بقیع دفن شود، ابوبکر آمد و گفت: از پیامبر (ص) شنیدم می فرمودند: "هر پیامبری در همان محلی که در آنجا فوت کرده، دفن می شود" پس در همان جا برای حضرت قبر کندند.

"احمد زینی دحلان" پس از نقل سخنان ابوبکر، اضافه می کند: حضرت علی (ع) گفت: من نیز این سخن را از پیامبر (ص) شنیدم.

"علی بن برهان الدین حلبی" در این باره چنین می نویسد: اصحاب پیامبر (ص) در تعیین محلی که پیامبر در آنجا دفن شود، اختلاف پیدا کردند: برخی گفتند: باید حمل شود و در کنار قبر ابراهیم خلیل (ع) دفن گردد. ابوبکر گفت: او در همان محلی که در آن درگذشته است دفن کنید زیرا خداوند روح او را در محل پاک قبض کرده است.

در روایتی آمده است: ابوبکر گفت: من در این باره حدیثی از پیامبر (ص) شنیدم که می فرمود: "هر پیامبری هر جا که از دنیا رفت، در همانجا دفن می شود." در برخی روایات سخن ابوبکر با این لفظ نقل شده است: "خداوند روح هیچ پیامبر را قبض نمی کند مگر در همان محلی که باید در آنجا دفن شود."

نیز از ابوبکر نقل شده است که: از پیامبر (ص) شنیدم می فرمودند: "هر پیامبری در جایی که در نظر او از همه جا محبوبتر است از دنیا می رود." در حدیث آمده است "هر پیامبری که درگذشته، در همانجا که از دنیا رفته به خاک سپرده شده است" پس بستر پیامبر را کنار زدند و بدن او را در همان محلی که در آنجا به لقای خدا شتافته بود، به خاک سپرده شد.

این معنا در کتب و احادیث شیعه نیز آمده است: مرحوم شیخ طوسی روایت می کند: هنگامی که پیامبر(ص) درگذشتند، خاندانش و کسانی که از اصحاب او حاضر بودند، در تعیین محلی که سزاوار است پیامبر(ص) در آن دفن گردد، اختلاف کردند: بعضی گفتند: در بقیع دفن شود، بعضی دیگر گفتند: در صحن مسجد دفن شود.

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: خداوند، پیامبر (ص) را در پاکترین نقاط قبض روح کرده است، پس سزاوار است در همان بقعه ای که در آن درگذشته است، دفن شود. این سخن را پذیرفتند و در نتیجه، جسد پیامبر (ص) در حجره اش به خاک سپرده شد.

فضل بن حسن طبرسی نیز می نویسد: مسلمانان درباره محل دفن پیکر پیامبر (ص) به بحث و گفتگو پرداختند، در این هنگام علی (ع) گفت: "خداوند هر مکانی را که پیامبر (ص) را در آن قبض روح کرده است، همانجا را برای دفن او برگزیده است، من او را در حجره اش که در آن درگذشته است، دفن می کنم" مسلمانان این پیشنهاد را پذیرفتند. همه این اسناد و شواهد گواهی می دهد که در انتخاب محل دفن پیامبر (ص)، سخن از مسجد قرار گرفتن قبر او در میان نبوده و خود حضرت چیزی در این باره نفرموده است.


تابناک



نقش شش واقعه در تعیین زمان وفات پیامبر(ص)

نقش شش واقعه در تعیین زمان وفات پیامبر(ص)


به نقل از باشگاه خبرنگاران نوشت : تعیین روز عرفه که نهم ذىحجه است مى تواند ما را در تشخیص دقیق تاریخ وفات پیامبر(ص) کمک نماید و این یکى از شاخصه هاى مهم این بحث به شمار مى آید چون نظر مشهور و معروف اهل سنت بلکه اجماع آنان بر این است که عرفه روز جمعه بوده است.


واقعه اول: خارج شدن پیامبر(ص) براى حجه الوداع

در اواخر ذیقعده سال دهم هجرى، پیامبر(ص) به اتفاق جمع زیادى از مسلمانان، براى انجام مراسم حج از مدینه خارج شدند، که این حج به «حجه الوداع» یا «حجه الاسلام» مشهور گشت. اما در مورد این که به طور دقیق پیامبر(ص) در چه روزى و چندم ماه ذىقعده از مدینه خارج شدند قول واحدى وجود ندارد. مشهورترین قول نزد اهل سنت آن است که پیامبر(ص) پنج روز به جاى مانده از ذىقعده «پنج روز قبل از آغاز ذىحجه» از مدینه خارج شدند که این روز را نیز بیشتر مورخان روز «شنبه» دانسته اند و برخى دیگر آن را روز «پنج شنبه» ذکر کرده اند. واقدى در این باره مى گوید:

«پیامبر(ص) در روز شنبه پنج روز به جاى مانده از ذىقعده از مدینه خارج شدند.» و سپس مى گوید: «و هذا الثبت عندنا»

از سوى شیعه نیز شیخ مفید تاریخ خارج شدن پیامبر(ص) را پنج روز به جاى مانده از ذىقعده ذکر کرده است که از این جهت موافق قول مشهور اهل سنت است ولى هیچ اشاره اى به این که به طور دقیق در چه روزى از هفته بود نکرده است. اما در صحیحه معاویه بن عمار و حلبى از امام صادق(ع) زمان خارج شدن پیامبر(ص) براى حجه الوداع چهار روز مانده به ذىحجه بیان شده است بدون این که روز آن مشخص شده باشد.

قدر مسلم آن است که روز خارج شدن پیامبر(ص) از مدینه براى حجه الوداع روز جمعه نبوده است; به دلیل این که روایاتى از جمله روایت انس بیان کننده این مطلب مى باشند که پیامبر(ص) نماز ظهر را در مدینه خواندند و سپس به قصد حج حرکت کردند; درحالى که اگر روز جمعه مى بود مى بایست نماز جمعه خوانده مى شد نه نماز ظهر بنابراین آن روز یا شنبه بوده و یا پنج شنبه; چنان که در روایاتى به این دو روز اشاره شده است. از طرف دیگر مشخص شدن روز عرفه نیز نقش مهمى در تعیین روز خارج شدن پیامبر(ص) دارد زیرا اگر روز عرفه جمعه باشد در نتیجه اول ذىحجه پنج شنبه خواهد بود و پنج روز قبل از آن نیز روز شنبه است. پس بنابر نظریه مشهور اهل سنت حتما باید روز خارج شدن پیامبر(ص) را روز شنبه بدانیم نه پنج شنبه همان طور که ابن کثیر نیز به همین نتیجه رسیده است.

اما از جانب شیعه چون به روز خاصى اشاره نشده است باید با توجه به نظریه آنان در سایر وقایع روزى را براى خارج شدن پیامبر(ص) در نظر گرفت. درباره این که بنابر قول شیخ مفید. تاریخ خارج شدن پیامبر(ص) پنج روز به جاى مانده از ذىقعده بوده و در صحیحه عمار و حلبى چهار روز به جاى مانده از آن ذکر شده است مى توان اختلاف این دو قول را با توجه به ناقص یا کامل بودن ماه ذىقعده برطرف کرد.

واقعه دوم: روز عرفه (در حجه الوداع)

تعیین روز عرفه که نهم ذىحجه است مى تواند ما را در تشخیص دقیق تاریخ وفات پیامبر(ص) کمک نماید و این یکى از شاخصه هاى مهم این بحث به شمار مى آید چون نظر مشهور و معروف اهل سنت بلکه اجماع آنان بر این است که عرفه روز جمعه بوده است. این امر ظاهرا به دلیل روایتى است که از خلیفه دوم عمر دراین باره بیان شده است.

پس با مبنا قرار دادن این امر مى توان جمیع اقوال اهل سنت را درباره تاریخ وفات پیامبر(ص) مورد بررسى قرار داد. از طریق شیعه نیز روایاتى از امامان(ع) نقل شده است که عرفه را روز جمعه دانسته اند ولى هیچ یک از این روایات از لحاظ سند صحیح نیستند افزون بر این با روایات صحیحه اى که روز غدیر را مشخص مى کنند در تعارض مى باشند زیرا اگر عرفه یعنى نهم ذیحجه جمعه باشد دیگر هیجدهم ذیحجه جمعه و یا پنج شنبه نخواهد بود.

واقعه سوم: زمان نازل شدن آیه اکمال و فاصله آن تا وفات پیامبر(ص)

مشهور و معروف نزد اهل سنت درباره نزول آیه اکمال این است که این آیه در روز عرفه که روز جمعه بوده نازل شده است و فاصله آن تا وفات پیامبر(ص) 81 روز است. اما از دیدگاه شیعه با توجه به روایاتى که در این زمینه وجود دارد در مجموع مى توان گفت: این آیه و آیه تبلیغ به تمامه یا جزء به جزء در چندین مرتبه بر پیامبر(ص) نازل شده و پیامبر(ص) پس از نازل شدن قسمت آخر آیه یعنى: «و الله یعصمک من الناس»، در غدیرخم مردم را جمع نمودند و رسالت الهى خویش را در معرفى حضرت على(ع) به عنوان جانشین خود انجام دادند. از نظر شیعه، هیچ تردیدى در نزول آیه اکمال در غدیر نیست ولى امکان نزول قبلى آن را نیز نفى نمى کنند. شیخ مفید دراین باره مى گوید: «قبلا دراین باره بر پیامبر(ص) وحى نازل شده بود ولى وقت ابلاغ آن معین نگردید و هنگامى که به غدیرخم رسیدند آیه تبلیغ نازل شد».

بنابراین، از نظر شیعه، مخالفتى در اصل نزول آیه اکمال در عرفه نیست ولى بحث در این است که از دیدگاه شیعه، عرفه نمى تواند در روز جمعه بوده باشد، زیرا با جمعه بودن غدیر سازگار نیست.

واقعه چهارم: روز غدیرخم

واقعه غدیرخم که به هنگام مراجعت پیامبر(ص) از حجه الوداع رخ داد از دیدگاه شیعه از جمله مهم ترین مسائل تاریخ اسلام است زیرا در آن واقعه پیامبر اسلام(ص) از طرف خداوند مکلف شد تا على(ع) را به جانشینى خود معرفى کند و پیامبر(ص) نیز دستور توقف در آن منطقه را داده و پس از خطبه اى طولانى فرمودند: «من کنت مولاه فعلى مولاه»یا «من کنت مولاه فهذا على مولاه».

طرق نقل روایات این واقعه آن قدر زیاد است که مى توان گفت فراتر از حد تواتر است. با این وجود اکثر کتب تاریخى اهل سنت (که ما از آن ها به عنوان منابع اصلى بهره مى گیریم) با این که تمام جزئیات وقایع حجه الوداع را ذکر کرده اند ولى اشاره اى به این واقعه عظیم نکرده اند!

در این میان تنها ابن کثیر در «البدایه و النهایه« به بحث یک طرفه اى دراین باره پرداخته است و بنا به نظر وى واقعه غدیرخم در 18 ذىحجه و در روز یک شنبه بوده است که ظاهرا وى روز یک شنبه را با توجه به محاسبه و قراردادن روز عرفه در جمعه به دست آورده است.

درباره تعیین روز غدیرخم باید گفت: شکى نیست که واقعه غدیرخم در 18 ذىحجه سال دهم هجرى اتفاق افتاده است ولى این که در چه روزى بوده بنا به روایاتى که دراین باره وجود دارد از دو حال خارج نیست: یا پنج شنبه بوده است و یا جمعه چنان که در روایتى که از ابوسعید خدرى ـ به طرق مختلف ـ نقل شده است روز پنج شنبه به عنوان روز واقعه غدیرخم معرفى گردیده است.علامه امینى نیز در کتاب الغدیر روز واقعه غدیرخم را پنج شنبه ذکر کرده است. اما در صحیحه ابن ابى عمیر از امام صادق(ع) نقل شده است که:

واقعه غدیرخم در 18 ذىحجه که روز جمعه بوده اتفاق افتاده است. متن آن حدیث چنین است: «و یوم غدیر افضل الاعیاد و هو الثامن عشر من ذىالحجه و کان یوم الجمعه». بدیهى است روایت صحیحه که واقعه غدیرخم را در روز جمعه مى داند به جهت رجحان سندى مقبول است. پس به نظر ما روزى که واقعه غدیرخم در آن اتفاق افتاده روز جمعه بوده است.

واقعه پنجم: شروع بیمارى پیامبر(ص) و مدت آن

«واقدى» دراین باره دو روایت نقل کرده است که هر دو روایت شروع بیمارى پیامبر(ص) را روز چهارشنبه دانسته است ولى در یک روایت تاریخ شروع بیمارى «19 صفر» و در دیگرى «آخر صفر» ذکر شده است ولى مدت بیمارى در هر دو روایت 13 روز ذکر شده است که با این حساب بر اساس روایت اول وفات پیامبر(ص) در «دوم ربیع الاول» و بر اساس روایت دوم «دوازدهم ربیع الاول» خواهد بود.

«سلیمان بن طرخان تمیمى» شروع بیمارى را روز «شنبه 22 صفر» و وفات را در روز دوشنبه 2 ربیع الاول دانسته است. بنابراین، مدت بیمارى پیامبر(ص) ده روز خواهد بود. بیهقى نیز مدت بیمارى پیامبر(ص) را ده روز دانسته است.

دراین باره روایات بسیارى موجود است که فقط به ذکر بیمار شدن پیامبر(ص) پرداخته اند بدون این که متذکر زمان و مدت آن شده باشند. تنها بعضى از این روایات ذکر مى کنند که که بیمارى پیامبر(ص) پس از استغفار براى اهل بقیع و مراجعت به منزل شروع شده است.

واقعه ششم: روز وفات پیامبر(ص)

اساسى ترین مطلب که مورد اتفاق شیعه و سنى است، این است که وفات پیامبر(ص) در روز «دوشنبه» بوده است. این موضوع یقینى ترین امر در تشخیص تاریخ وفات پیامبر(ص) است. پس بر این اصل تکیه مى شود و هر روایت و قولى که نتیجه اش غیر از وفات در روز دوشنبه باشد، به کلى مردود خواهد بود.

ما در اثبات این امر که وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است، به چند نمونه از اقوال اشاره مى کنیم: طبرى در این باره مى گوید:

«فلاخلاف بین اهل العلم بالاخبار فیه انه کان یوم الاثنین من شهر ربیع الاول».

ابن سعد در «الطبقات الکبرى» نه روایت در این باره نقل کرده است که همگى وفات را روز دوشنبه ذکر کرده اند. ابن اسحاق نیز وفات پیامبر(ص) را روز دوشنبه دانسته است. هم چنین یعقوبى و شیخ مفید نیز وفات پیامبر(ص) را روز دوشنبه ذکر کرده اند. در مجموع هیچ تردیدى در این که وفات پیامبر(ص) روز دوشنبه بوده است، وجود ندارد.


تابناک



پرفضیلت‌ترین جای مسجد پیامبر خدا را بشناسید

پرفضیلت‌ترین جای مسجد پیامبر خدا را بشناسید

زائران مدینه منوره در مسجدالنبی (ص) هر کدام به مقتضای معرفت خود زیارت می‌کنند، اما آنهایی که در این مسجد نشانی از اهل بیت پیامبر می‌یابند و برای مصائب آنها اشک می‌ریزند، در درس عشق به اهل بیت سرافراز بیرون می‌آیند.



به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج به مدینه منوره، مسلمانان با ایمان به آیه «وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ» و ایمان به شفاعت پیامبر رحمت به این مکان مقدس یعنی مسجدالنبی (ص) آمده‌اند، آنها برای اینکه راز و نیازشان زیباتر شود، در جایگاهی نماز می‌خوانند و دعا می‌کنند که جایگاه سجده‌های پیامبر (ص) و یاران باوفایش بود.



اینجا یعنی محراب، منبر و روضه مطهره انسان را به اوج می‌رساند، مگر می‌توان آن را وصف کرد! دو رکعت نماز که در اینجا بخوانی، لذتش را برای همیشه عمر خواهی برد، شاید به خاطر همین حض معنوی باشد که اینجا نماز ثواب چندین نمازی است که در خانه خود می‌خوانی.



در کنار حجره شریفه ستون‌هایی وجود دارد که هر کدام درس‌های بزرگی از تاریخ اسلام را در خود دارد و برای همین نیز پایدار مانده‌اند، در ستون حرس حضرت علی (ع) از پیامبر حفاظت می‌کرد، کنار ستون سریر مسلمانان شبها در کنار آن می‌نشستند و مشغول ذکر و عبادت می‌شدند، ستون حنانه به خاطر این حنانه شد که پیامبر هنگام سخنرانی به درختی که کنار محراب بود تکیه می‌دادند و از آن به عنوان منبر استفاده می‌کردند، ستون توبه یا ابولبابه، محلی است که توبه ابولبابه که به مسلمانان و پیامبر خیانت کرده بود با استغاثه بخشیده شد و ستون محلقه نزدیک محراب فعلی بوده و برای معطر کردن فضای مسجد عود بر آن می‌سوزاندند.



اما شاید ستون توبه همانی باشد که ما امروز به آن نیاز داریم؛ در مدینه اگر از خطاهای گذشته توبه نکنیم، چگونه می‌توانیم شایسته همراه داشتن نام امت پیامبر باشیم، این ستون حس بندگی را به انسان می‌دهد و بندگان خدا از راه‌های دور و نزدیک در کنار این ستون‌ها می‌نشینند و کارنامه زندگی خود را مرور می‌کنند.



به هر گوشه‌ای از مسجدالنبی (ص) که بنگریم صحنه‌هایی از نماز، دعا، قرائت قرآن میهمانان پیامبر (ص) را می‌بینیم اما در در درون حجره شریفه و روضه مطهره باید گاه چندین دقیقه بایستی تا جایی پیدا کنی و نماز بخوانی، اینجا همیشه جمعیت فراوانی وجود دارد که دوست دارند در این سفر معنوی در جایی نماز بخوانند که پیامبر (ص) و ائمه نماز خوانده‌اند و خود را به ۱۴۰۰ سال قبل ببند و تاریخ صدر اسلام را مرور کنند.



مسجد النبی (ص) با اهل‌بیت (ع) پیامبر گره خورده است، جای جای این مکان مقدس محل نماز شب‌های رسول‌الله (ص) و اهل بیت ایشان است، مگر می‌توان در مسجدالنبی (ص) وارد شد و از کوثر قرآن یاد نکرد!



اینجا مسجد النبی (ص)؛ همان جایی که اگر انسان اهل درد باشد، بهترین محل برای تضرع و گریه‌های عرفانی است.

Alef


چرا کعبه مکعبی شکل است؟

 چرایی و چگونگی ساخت مکه به شکل فعلی، از علمای مسلمان گرفته تا مستشرقین معروف همچون هانری کربن، نظریه‌پردازی کرده و نکاتی را مورد اشاره قرار داده‌اند.
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از ابنا، در چرایی و چگونگی ساخت مکه به شکل فعلی، از علمای مسلمان گرفته تا مستشرقین معروف همچون هانری کربن، نظریه‌پردازی کرده و نکاتی را مورد اشاره قرار داده‌اندعلاوه بر این نوع تحلیل ها که بعضا مبتنی بر نشانه شناسی ـ به معنای مدرن آن ـ نیز است، در روایات و احادیث نیز می توان اشاره هایی را به این موضوع پیدا کرد. در روایت زیر، حکمتی معنوی برای علت مکعب بودن خانه کعبه شرح داده شده است.

  از امام صادق(علیه السلام) سوال شد برای چه کعبه، کعبه نامیده شده است؟ آن حضرت فرمود: زیرا چهارگوش می باشد. سوال کننده پرسید: برای چه چهارگوش می باشد؟ امام(علیه السلام) فرمود: زیرا برابر بیت المعمور[1] است و آن چهار گوش می باشد. سائل پرسید: برای چه بیت المعمور چهار گوش است؟ امام(علیه السلام) گفت: زیرا برابر عرش است و آن چهار گوش می باشد.



محضر مبارکش عرض شد: چرا عرش مربع است؟ آن حضرت فرمود: زیرا کلماتی که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آنها عبارتند از: سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لااله الّااللَّه و اللَّه اکبر».[2]


 محمدتقی مجلسی(ره) در شرح این روایت و ارتباط این چهار کلمه شریف با چهار گوش خانه کعبه چنین می گوید:«بیت المعمور مربع است؛ زیرا برابر عرش است که مربع می باشد و چرا عرش مربع است؛ زیرا کلماتی که بنای اسلام بر آن نهاده شده، چهار کلمه است که به آن «تسبیحات اربعه» گویند.» [3]

 ممکن است مراد از عرش در این روایت، علم باشد و بنای علوم و معارف حقیقی الهی بر این چهار کلمه بناگذاشته است؛ به این بیان: «سبحان اللَّه»؛ یعنی این که ذات مقدس الهی منزه از آن است که جسم باشدیا از قبیل جواهر ممکن الوجود باشد یا در جهت یا مکان باشد یا دیدنی باشد یا حلول کند در غیرخود یا متحد با غیر شود.


صفات او بزرگ تر از صفات ممکنات است و صفات او جدای از ذات نیست، بلکه صفات او عین ذات اوست و منزه است از ظلم و از هر چه لایق ذات اقدس او نیست.


«الحمدلله» به معنای این است که جمیع ستایش ها و سپاس ها مخصوص ذات اوست. پس لازم است جمیع کمالات نیز مخصوص ذات او باشد و چنین ذاتی شایسته پرستش است.


 «لااله الااللَّه» یعنی خدا، واجب الوجودی است که مستجمع جمیع کمالات و در ذات و صفات یگانه است و او را شبیه و نظیری از مادیات و مجردات نیست. و به «اللَّه أکبر» معارف الهی و خداشناسی تمام و کامل می شود؛ زیرا بیان عظمت اوست به مرتبه ای که عقل های عقلا از معرفت ذات و صفات او عاجزند و نهایت معرفت آن است که بدانند ممکن نیست به ذات اقدس واجب او برسند و هر رکنی از ارکان کعبه حقیقی که ذات اقدس اوست، مشتمل است بر کلمه ای از این کلمات. پس وقتی بنده روی دل خود را در عبادات متوجه آن کعبه کند، بداند معرفت کامل آن ذات ممتنع است و رو به این ارکان اعتقادی نموده و و را عبادت کند که اگر به این نحو نداند، عبادت او نکرده است، بلکه ساخته خیالی خود را بندگی کرده است.


مسجد الرایة در مدینه منوره

مسجد الرایه


این مسجد در شمال مسجد نبوی و  در فاصله 1800 متری آن واقع است. 



این مسجد اینک در پشت پمپ بنزین «الاهلی» که به پمپ بنزین «الزغیبی» معروف است، قرار دارد.



مسجدالرایه در این زمان در محاصره خانه های تازه ساز واقع شده و  چون در محل بلندی قرار گرفته از یک سر بالایی به آن دسترسی پیدا می شود.



پیشتر به مساحت یک اتاق و از سنگ بوده و  در نزدیکی اش حیاطی داشته است.



لیکن در حال حاضر اتاق پهلوی مسجد نوسازی گردیده و  از موزاییک هایی به حجم کوچک برای کف آن استفاده شده است .



و  همه حیاط به مسجد اضافه شده و  اتاق را به وسیله یک دیوار، که در آن یک درب تعبیه شده، از مسجد جدا کرده اند.



علّت نامگذاری این مسجد به «الرایه»، قرار داشتن آن بر کوه الرایه است و  این کوه همان است که پیامبر اکرم ـ ص ـ پرچم پیروز خود در جنگ های خیبر و  تبوک را بر آن نصب کرد.



رسول خدا ـ ص ـ بر فراز این کوه نماز خواند و  در روزهای نخستِ کندن خندق مدینه، گنبدی بر مسجد ساخته شد.



این مسجد در بخش آغازین بازار ابوسفیان، سوی چپ بازار، به طرف حرم، قرار دارد.

منطقه ای که مسجد الرّایه در آن جاست، در قرون نخستین هجرت، «الردم الأعلی» خوانده می شد و در تاریخ آمده است که در صدر اسلام خانه های مکّه تا همین منطقه بوده اند. در کنار این مسجد، حوض آبی ساخته اند تا زائران و مجاوران حرم از آن استفاده کنند.



ازرقی می گوید: حضرت رسول الله(صلی الله علیه وآله) در این مکان نماز خوانده است.(1) مسجد در طول تاریخ بازسازی و تعمیرات اساسی شده است که تاریخ آخرین تعمیر، سال 1394 هجری قمری است.(2)


عبدالرحمن خویلد / آقای غروی قوچانی

http://www.hajj.ir/

http://kasahaj.com

کتابخانه تخصصی حج